پيام

||دختر دوست داشتني||
95/8/20

+ *دلم شکسته دلم گرفته تا خدا مادرهما من درست مث مادرم دوست دارم خدا ميدونه شما و مادرم برام مث همين ولي رفتنتون خيلي ناراحتم کرد دوست نداشتم کسي ک هميشه ب حرفام گوش ميکرد و مث مامانم راهنماييم ميکرد جاي خاليشو ببينم*

||دختر دوست داشتني|| 95/9/5

* مادر ک رفت پارسي خالي شد مادري تو و مهربونيات پارسي و گرفته بود............برگرد لطفامادرمهربون پارسي*

:)مادرهما ان شالله بر ميکرده ....

{a h=Mygoodness} گشت ارشاد {/a} بله ان شا الله

{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} :)من اگر جاي شما بودم حالا اينجا نبودم ميزدم بيرون حيف که درس و مشق نميزاره !

{a h=Mygoodness} گشت ارشاد {/a} اگه ميشد منم همين کارو ميکردم ميرفتم زير بارون و خودمو خالي ميکردم ن اينکه بشينم پشت مانيتور و تو وب مادر هما باشم و آروم گريه کنم:'(

{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} :)زير بارون ..؟! حرفاي افسرده ميزنيد ....ادما نبايد به بودني هايي که يقين بودنشون صد در صد نيست وابسته شن البته هيچ چيزي هميشگي نيست ..

غصه نخور دختر خوب. ان شاالله مادر هما برميگرده! مگه دست خودشه؟؟ اصلا يه کاروان راه ميندازيم ميريم برازجون خراب ميشيم رو سرش.مدير کاروان هم خودم ميشم. چنددددددد روز ميمونيم غذاهاي خوشمزه هماپز ميخوريم و برش ميگردونيم پارسي.

{a h=Mygoodness} گشت ارشاد {/a} حالم اصلا خوب ني جناب ارشاد بخدا چند وقته افسردگي گرفتم بخاطر همه چي اين موضوع رفتن مادرهما بدترش کرد

{a h=banamak57}هايدي{/a} خواهرجون بخدا دارم از غصه ديوونه ميشم آخه مادر چطور دلش اومد اون ک تو اين هشت سال نرفته بود از پارسي اين رفتن ناگهاني يکم عجيبه من حس ششم بالاس يدرصد شک کنم تا تهش ميرم.....آجي بگيم جناب مدير ي اتوبوسي چيزي بگيره بريم برازجون چند روز کمه يکي دوماه:D مادر بايد برگرده

{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} فعلا غصه نخور. گذر زمان حلال مشکلاته! آررررررره عاااليه. اونجا هم کم کم هوا بهاري ميشه و جون ميده براي مهموني رفتن و تلپ شدن چند ماهه. اگه قرار شد مدير بگيره خب هواپيمايي قطاري چيزي بگيره! اتوبوسو که خودمونم ميتونيم بگيريم:دي

بله ديه جناب مدير ميگيرن........ان شاء الله حل ميشه وبرميگردن مادرمهربون پارسي :)

سلام هانيه جان منم تو غصه هاي شما شريکم عزيزم.....

{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} :) واقعني ؟!...

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} :(

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} قربونت برم خواهرجون فدايت

{a h=sabooooooo}عمو آيينه سکندر{/a} سلام عموجون ان شاالله همينطوره

786اي هاني اي هاني.دنيات خيلي قشنگه.منم به مادر هما ارادت خاصي دارم.ولي ايشون قبل از مادربودن.وظيفه دختري دارن.شما هم دلتو دريايي کن.احساسي بودن خيلي خوبيه.اما بزار سر جاش خرج کن.يه مومن دلش به خدا قرضه.اگه اين همه دلتنکي که شما داري و رو منتظران ظهور داشتن.تا الان آقا اومده بود.اي کاش کسي هم برا مهدي فاطمه(س) دلتنگي مي کرد.امان از دل زينب . . .583

{a h=puke}عليرضا عبدي{/a} توکل بخدا داداش ان شاالله....آخه ميدونيد مادري تو دوراهي هايي کمکم کردن ک خودم نميدونستم چيکار کنم و هميشه توصيه هاشون بجا بوده واسم و هميشه از دردسرنجات پيدا کردم واسه همين مث مامانم دوسش دارم چون عين دختر خودشون راهنمايي ميکنن منو

{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a}عجب.اطلاع نداشتم هما بانو تو کار حل دوراهي باشن.عجب!

بله همينطوره :)

{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} اگه خواستيد.فعلا به جاي هما بانو دوراهي تونو حل مي کنم.مزد هم نمي گيرم.بجاش سکه احمدي نژادي مي گيريم.

باش :))

سلام

اميدتون بخداباشه

اونه که واستون ميمونه

آره سحر جان رفتن مادري...کسي نميدونه دقيقا چرا فقط خدا کنه برگرده :'(

با توکل بخدا و يکم صبر حتما ميان مگه ميتونن نيان کلي کربلايي داريم ک مادر بايد فيد اومدنشونو بزنه

آمد و رفتها طبيعيه... خانم هما هم يه رو اومدن و يه روز خب طبيعتا ميرفتن و الحمدلله موفق بودند و هميشه موفق باشن...

سلام چي شده..... مادر هما جان کجان..... چرا نيستند؟ ..... کسالت دارند؟ سنگ صبور پارسي کجاست.......

سلام آجي مادر جون از پارسي رفتن :'( کسالت مادرشون داشتن ک بهترهستن ولي مادرخودش از پارسي رفت :'(